معنی فارسی countywide

B1

مرتبط با کل یک شهرستان یا یک منطقه خاص، به طور کلی اشاره به هر چیزی که در سطح شهرستان انجام می‌شود.

Pertaining to or being in all parts of a county.

example
معنی(example):

قانون جدید بر مقررات سراسری شهرستان تأثیر خواهد گذاشت.

مثال:

The new law will affect the countywide regulations.

معنی(example):

انتخابات سراسری شهرستان ماه آینده برگزار می‌شود.

مثال:

Countywide elections will be held next month.

معنی فارسی کلمه countywide

: معنی countywide به فارسی

مرتبط با کل یک شهرستان یا یک منطقه خاص، به طور کلی اشاره به هر چیزی که در سطح شهرستان انجام می‌شود.