معنی فارسی courty

B1

فضای محصور باز در یک ساختمان که معمولاً برای استراحت یا گردهمایی استفاده می‌شود.

An enclosed open space in a building, often used for relaxation or gatherings.

example
معنی(example):

قلعه قدیمی یک حیاط زیبا داشت.

مثال:

The old castle had a beautiful courty.

معنی(example):

آنها در طول تابستان در حیاط بازی کردند.

مثال:

They played games in the courty during the summer.

معنی فارسی کلمه courty

: معنی courty به فارسی

فضای محصور باز در یک ساختمان که معمولاً برای استراحت یا گردهمایی استفاده می‌شود.