معنی فارسی courtierism
B2سبک زندگی و رفتارهای خاص درباری که معمولاً با نیرنگ و جلب توجه همراه است.
The qualities or practices characteristic of a courtier; often involving flattery and intrigue.
- NOUN
example
معنی(example):
درباریگری در کاخ سلطنتی آن دوره رایج بود.
مثال:
Courtierism was prevalent in the royal palace of the era.
معنی(example):
سیاستهای درباریگری دینامیکهای قدرت پادشاهی را شکل داد.
مثال:
The politics of courtierism shaped the power dynamics of the kingdom.
معنی فارسی کلمه courtierism
:
سبک زندگی و رفتارهای خاص درباری که معمولاً با نیرنگ و جلب توجه همراه است.