معنی فارسی cow camp
B1محلی برای نگهداری و شیردادن گاوها عمدتاً در هنگام چرای دام در طبیعت.
A temporary living area for cowherds while they manage livestock.
- NOUN
example
معنی(example):
ما در طول ماجراجویی خود در یک کمپ گاو ماندیم.
مثال:
We stayed at a cow camp during our outdoor adventure.
معنی(example):
کمپ گاو پناهگاهی برای دامداران که با دامها کار میکنند ارائه داد.
مثال:
The cow camp provided shelter for the ranchers working with the cattle.
معنی فارسی کلمه cow camp
:
محلی برای نگهداری و شیردادن گاوها عمدتاً در هنگام چرای دام در طبیعت.