معنی فارسی cow chip
B1مدفوع خشک شده گاو که در برخی مناطق نه تنها برای بازی بلکه برای سوزاندن نیز استفاده میشود.
Dried manure from cows, often used in some cultures for fuel or as a game object.
- noun
noun
معنی(noun):
A piece of dried cow dung, used especially as fuel in the Third World and by early North American settlers.
example
معنی(example):
بچههای مزرعه اغلب از فیلبرگهایی (مکانی که گاو بر روی آن مدفوع میکند) به عنوان فریزبی استفاده میکردند.
مثال:
Farm kids often used cow chips as frisbees.
معنی(example):
در برخی مناطق، فیلبرگها جمعآوری شده و به عنوان سوخت استفاده میشوند.
مثال:
In some regions, cow chips are collected and used for fuel.
معنی فارسی کلمه cow chip
:
مدفوع خشک شده گاو که در برخی مناطق نه تنها برای بازی بلکه برای سوزاندن نیز استفاده میشود.