معنی فارسی cowish
B1گاوگونه، توصیف رفتار یا حالات مشابه به گاو.
Having characteristics associated with cows, often suggesting clumsiness or a laid-back attitude.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
او شیوهای گاودارانه در راه رفتن دارد.
مثال:
He has a cowish way of walking.
معنی(example):
نگرش گاودارانه او به نظر میرسید بر دیگران تأثیر گذاشته است.
مثال:
Her cowish attitude seemed to influence the others.
معنی فارسی کلمه cowish
:
گاوگونه، توصیف رفتار یا حالات مشابه به گاو.