معنی فارسی cowishness

B1

حالت یا ویژگی گاودارانه، به بیان مخصوص رفتار یا حالات مشابه به گاو.

The quality of being cow-like or exhibiting behavior reminiscent of cows.

example
معنی(example):

گاوداری او همه را بخندانید.

مثال:

His cowishness made everyone laugh.

معنی(example):

گاوداری صحنه تماشاگران را به خود جلب کرد.

مثال:

The cowishness of the scene drew the audience in.

معنی فارسی کلمه cowishness

: معنی cowishness به فارسی

حالت یا ویژگی گاودارانه، به بیان مخصوص رفتار یا حالات مشابه به گاو.