معنی فارسی cowshard

B1

مکانی در مزرعه که برای نگهداری ابزار و تجهیزات دامداری استفاده می‌شود.

A structure or area used for storing farming tools and equipment, typically related to cattle.

example
معنی(example):

یک قطعه گاوشار معمولاً در یک مزرعه دام پیدا می‌شود.

مثال:

A cowshard can often be found on a cattle farm.

معنی(example):

گاوشار برای ذخیره‌سازی ابزار و تجهیزات استفاده می‌شد.

مثال:

The cowshard was used for tools and equipment storage.

معنی فارسی کلمه cowshard

: معنی cowshard به فارسی

مکانی در مزرعه که برای نگهداری ابزار و تجهیزات دامداری استفاده می‌شود.