معنی فارسی coziness

B1

احساس راحتی و گرم بودن، به ویژه در یک محیط کوچک و دلپذیر.

A state of being comfortable, warm, and snug.

example
معنی(example):

راحتی پتو او را گرم و امن کرد.

مثال:

The coziness of the blanket made her feel warm and safe.

معنی(example):

کلبه کوچک جذابیتی از راحتی داشت که دشوار بود در برابر آن مقاومت کرد.

مثال:

The little cabin had a charm of coziness that was hard to resist.

معنی فارسی کلمه coziness

: معنی coziness به فارسی

احساس راحتی و گرم بودن، به ویژه در یک محیط کوچک و دلپذیر.