معنی فارسی cracklier
B1ترکخوردهتر، در مقایسه با شیء دیگر، به وضعیت یا حالتی اشاره دارد که از لحاظ تردی یا شکستنی بودن بیشتر باشد.
Having a more brittle or crisp quality than something else.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
این کلوچه از دسته قبلی که درست کردم، ترکخوردهتر است.
مثال:
This cookie is cracklier than the last batch I made.
معنی(example):
یخ روی دریاچه زیر نور خورشید ترکخوردهتر است.
مثال:
The ice on the pond is cracklier in the sunlight.
معنی فارسی کلمه cracklier
:
ترکخوردهتر، در مقایسه با شیء دیگر، به وضعیت یا حالتی اشاره دارد که از لحاظ تردی یا شکستنی بودن بیشتر باشد.