معنی فارسی crackliest
B1ترکخوردهترین، به صفتی اطلاق میشود که نشاندهنده بیشترین درجه تردی یا شکستنی بودن باشد.
The state of being more brittle or crispest compared to all others.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
این پرصدا ترین صدایی است که تا به حال شنیدهام.
مثال:
This is the crackliest sound I've ever heard.
معنی(example):
تردترین چیپسها اولین چیزی بودند که در مهمانی تمام شدند.
مثال:
The crackliest chips were the first to go during the party.
معنی فارسی کلمه crackliest
:
ترکخوردهترین، به صفتی اطلاق میشود که نشاندهنده بیشترین درجه تردی یا شکستنی بودن باشد.