معنی فارسی craftily
B2به صورت باهوش و حرفهای، به گونهای که نشاندهنده تخیل باشد.
In a clever or skillful manner, often using ingenuity.
- ADVERB
example
معنی(example):
او بهطور ماهرانه معما را حل کرد تا بازی را ببرد.
مثال:
She craftily solved the puzzle to win the game.
معنی(example):
او بهطور ماهرانه سوالات دشوار را در مصاحبه دور زد.
مثال:
He craftily avoided the difficult questions in the interview.
معنی فارسی کلمه craftily
:
به صورت باهوش و حرفهای، به گونهای که نشاندهنده تخیل باشد.