معنی فارسی craftless
B1بیهنر، کسانی که در هنر یا مهارت خاصی توانایی ندارند.
Lacking skill or ability in crafts or artistic pursuits.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
او زمانی که نتوانست صندلی شکسته را تعمیر کند، احساس ناتوانی کرد.
مثال:
He felt craftless when he couldn't fix the broken chair.
معنی(example):
با این حال که او فردی بیهنر بود، تلاش کرد به پروژه کمک کند.
مثال:
Despite his craftless nature, he tried to help with the project.
معنی فارسی کلمه craftless
:
بیهنر، کسانی که در هنر یا مهارت خاصی توانایی ندارند.