معنی فارسی cranially

B2

به سمت سر یا جمجمه اشاره دارد.

In a direction towards the head or skull.

example
معنی(example):

خون در سیستم گردش خون به سمت سر جریان دارد.

مثال:

The blood flows cranially in the circulatory system.

معنی(example):

به زبان کرانیال، مغز در بالا قرار دارد.

مثال:

Cranially speaking, the brain is at the top.

معنی فارسی کلمه cranially

: معنی cranially به فارسی

به سمت سر یا جمجمه اشاره دارد.