معنی فارسی craniad

B2

به معنای سمت جمجمه یا سر در زمینه آناتومی.

Towards the head in anatomical terminology.

example
معنی(example):

حیوان به سمت جلو حرکت کرد تا غذا پیدا کند.

مثال:

The animal moved cranially to find food.

معنی(example):

در اصطلاحات آناتومیکی، کرانیال به معنای سمت سر است.

مثال:

In anatomical terms, cranial means towards the head.

معنی فارسی کلمه craniad

: معنی craniad به فارسی

به معنای سمت جمجمه یا سر در زمینه آناتومی.