معنی فارسی craniol
B1کرانیول به بخش خاصی از جمجمه اشاره دارد که در مطالعات آناتومی و انسانشناسی بررسی میشود.
The term used to refer to a specific part or feature of the skull.
- NOUN
example
معنی(example):
کرانیول بخش مهمی از مطالعات جمجمهای است.
مثال:
The craniol is an important part of cranial studies.
معنی(example):
در باستانشناسی، کرانیولها بینشهایی از فرهنگهای باستانی ارائه میدهند.
مثال:
In archaeology, craniols provide insight into ancient cultures.
معنی فارسی کلمه craniol
:
کرانیول به بخش خاصی از جمجمه اشاره دارد که در مطالعات آناتومی و انسانشناسی بررسی میشود.