معنی فارسی craniometrically
B1به طور کرانیومتریکال به مطالعه ویژگیهای مرتبط با ابعاد و نسبتهای جمجمه و تأثیرات آنها بر روی سایر عوامل میپردازد.
In a manner relating to the measurement and analysis of the skull.
- ADVERB
example
معنی(example):
پزشک به طور کرانیومتریکال توضیح داد که چگونه ساختار جمجمه بر عملکرد مغز تأثیر میگذارد.
مثال:
The doctor explained craniometrically how the skull structure affects brain function.
معنی(example):
در مطالعه کرانیومتریکال بر روی تکامل انسانی، پژوهشگران اندازههای جمجمه را تحلیل میکنند.
مثال:
In craniometrically studying human evolution, researchers analyze skull sizes.
معنی فارسی کلمه craniometrically
:
به طور کرانیومتریکال به مطالعه ویژگیهای مرتبط با ابعاد و نسبتهای جمجمه و تأثیرات آنها بر روی سایر عوامل میپردازد.