معنی فارسی crawlie
B1کلاوی، موجودی کوچک و معمولاً حشرهیی که در مکانهای مرطوب زندگی میکند.
A small, often insect-like creature that is typically found in damp environments.
- NOUN
example
معنی(example):
کلاوی معمولاً در مکانهایی با خاک مرطوب دیده میشود.
مثال:
A crawlie is often seen in places with damp soil.
معنی(example):
کودکان به موجود کلاوی که در باغ پیدا کردند، جذب شدند.
مثال:
The children were fascinated by the crawlie they found in the garden.
معنی فارسی کلمه crawlie
:
کلاوی، موجودی کوچک و معمولاً حشرهیی که در مکانهای مرطوب زندگی میکند.