معنی فارسی crawliest
B1کلاویترین، حشرهای که نرمی و حرکتهای خاصی دارد و معمولاً به عنوان جالب توجهترین شناخته میشود.
The most crawly insect or creature, often noted for its interesting movements.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
حشرهی کلاویترین در باغ بچهها را با حرکاتش شگفتزده کرد.
مثال:
The crawliest bug in the garden amazed the kids with its movements.
معنی(example):
او موجود کلاویترین را به عنوان جالبترین موجود همه توصیف کرد.
مثال:
She described the crawliest critter as the most fascinating of all.
معنی فارسی کلمه crawliest
:
کلاویترین، حشرهای که نرمی و حرکتهای خاصی دارد و معمولاً به عنوان جالب توجهترین شناخته میشود.