معنی فارسی crawlsome
B1خزنده، به معنای چیزی که به آرامی و به طور مداوم حرکت میکند.
Something that moves slowly and steadily.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
حشره خزنده به آرامی در امتداد زمین حرکت کرد.
مثال:
The crawlsome insect moved slowly across the ground.
معنی(example):
این یک روز خزنده بود که برای ماندن در خانه عالی بود.
مثال:
It was a crawlsome day, perfect for staying indoors.
معنی فارسی کلمه crawlsome
:
خزنده، به معنای چیزی که به آرامی و به طور مداوم حرکت میکند.