معنی فارسی crawtae
B1خزیدگی، نمایشی که در آن افراد به شیوهای خاص و با حرکات خزنده اجرا دارند.
A type of performance characterized by crawling movements.
- NOUN
example
معنی(example):
اجرای خزیده مخاطبان را شگفتزده کرد.
مثال:
The crawtae performance amazed the audience.
معنی(example):
در خزیدگی، هنرمندان به صورت باوقار روی چهار دست و پا حرکت میکنند.
مثال:
In a crawtae, the performers move gracefully on all fours.
معنی فارسی کلمه crawtae
:
خزیدگی، نمایشی که در آن افراد به شیوهای خاص و با حرکات خزنده اجرا دارند.