معنی فارسی credensive

B1

دارای تمایل به اعتماد به دیگران، کیفیتی که باعث تسهیل روند ارتباط می‌شود.

Having a tendency to trust others; characterized by a belief in the reliability of others.

example
معنی(example):

داشتن نگرش اعتماد به نفس می‌تواند منجر به فریب خوردن شود.

مثال:

Having a credensive outlook can lead to being misled.

معنی(example):

او برای یافتن زمینه مشترک، موضع اعتماد به نفس را در مذاکرات اتخاذ کرد.

مثال:

He adopted a credensive stance during negotiations to find common ground.

معنی فارسی کلمه credensive

: معنی credensive به فارسی

دارای تمایل به اعتماد به دیگران، کیفیتی که باعث تسهیل روند ارتباط می‌شود.