معنی فارسی crescively

B1

به صورت تدریجی و رو به افزایش، به ویژه در زمینه‌های هنری.

In a manner that increases gradually.

example
معنی(example):

داستان به طور هلالی پیشرفت کرد و به یک نتیجه شگفت‌انگیز رسید.

مثال:

The story developed crescively, leading to a surprising conclusion.

معنی(example):

کrescendo به طور هلالی شکل گرفت و مخاطب را هیجان‌زده کرد.

مثال:

The crescendo built crescively, thrilling the audience.

معنی فارسی کلمه crescively

: معنی crescively به فارسی

به صورت تدریجی و رو به افزایش، به ویژه در زمینه‌های هنری.