معنی فارسی crescentwise

B1

به صورت جهت هلال، اشاره به ترتیب یا چرخش به شکل هلال.

Moving or arranged in a crescent direction.

example
معنی(example):

هنرمند رنگ‌ها را به صورت هلالی روی بوم چید.

مثال:

The artist arranged the colors crescentwise on the canvas.

معنی(example):

گیاهان به صورت هلالی در اطراف مسیر باغ رشد کرده بودند.

مثال:

The plants were growing crescentwise around the garden path.

معنی فارسی کلمه crescentwise

: معنی crescentwise به فارسی

به صورت جهت هلال، اشاره به ترتیب یا چرخش به شکل هلال.