معنی فارسی crevassing
B1عمل شکاف یابی، بررسی و مطالعه بر روی شکافها.
The action of creating or analyzing crevasses, particularly in glacial contexts.
- VERB
example
معنی(example):
تیم در حال بررسی شکافهای یخچال برای مطالعه ساختار آن است.
مثال:
The team is crevassing the glacier to study its structure.
معنی(example):
ما در حال بررسی نواحی هستیم تا مسیرهای جدیدی پیدا کنیم.
مثال:
We are crevassing the area to find new routes.
معنی فارسی کلمه crevassing
:
عمل شکاف یابی، بررسی و مطالعه بر روی شکافها.