معنی فارسی cribrate

B1

عملیات غربال کردن یا تفکیک، معمولاً به داده‌ها یا مواد اشاره می‌کند.

To sieve or filter data or materials.

example
معنی(example):

آنها باید داده‌های آزمایش را غربال کنند.

مثال:

They needed to cribrate the data from the experiment.

معنی(example):

برای غربال کردن نتایج، آنها از نرم‌افزار پیشرفته استفاده کردند.

مثال:

To cribrate the results, they used advanced software.

معنی فارسی کلمه cribrate

: معنی cribrate به فارسی

عملیات غربال کردن یا تفکیک، معمولاً به داده‌ها یا مواد اشاره می‌کند.