معنی فارسی cribration
B1کرابیشن، فرآیند جداسازی ذرات با استفاده از الک به منظور تعیین اندازه ذرات مختلف.
The act of using a sieve to separate different sized particles.
- NOUN
example
معنی(example):
کریبریشن شامل استفاده از الک برای جداسازی ذرات بر اساس اندازه است.
مثال:
Cribration involves using a sieve to separate particles by size.
معنی(example):
دانشمند از کریبریشن برای تجزیه و تحلیل نمونه خاک استفاده کرد.
مثال:
The scientist used cribration to analyze the soil sample.
معنی فارسی کلمه cribration
:
کرابیشن، فرآیند جداسازی ذرات با استفاده از الک به منظور تعیین اندازه ذرات مختلف.