معنی فارسی crisle
B1کریسل، صدای آرامی که ناشی از حرکت باد یا برگها است.
A gentle sound made by the movement of air or leaves.
- OTHER
example
معنی(example):
صدای کریسل باد دلپذیر بود.
مثال:
The crisle of the wind was comforting.
معنی(example):
او در صدای کریسل برگها آرامش یافت.
مثال:
She found solace in the crisle of the leaves.
معنی فارسی کلمه crisle
:
کریسل، صدای آرامی که ناشی از حرکت باد یا برگها است.