معنی فارسی crispiness

B1

تردی، ویژگی یا حالتی است که به غذاها مربوط می‌شود و به نوعی شکنندگی و صدا در زمان خوردن اشاره دارد.

The quality of being crisp; the state of being firm and crunchy.

example
معنی(example):

تردی مرغ سرخ‌کرده آن را خوشمزه کرده بود.

مثال:

The crispiness of the fried chicken made it delicious.

معنی(example):

او قبل از سرو، تردی چیپس‌ها را اندازه‌گیری کرد.

مثال:

She measured the crispiness of the chips before serving.

معنی فارسی کلمه crispiness

: معنی crispiness به فارسی

تردی، ویژگی یا حالتی است که به غذاها مربوط می‌شود و به نوعی شکنندگی و صدا در زمان خوردن اشاره دارد.