معنی فارسی critical volume
C2حداقل حجمی که یک ماده باید داشته باشد تا به حالت بحرانی برسد.
The volume at which a gas can no longer exist as a liquid under certain conditions.
- NOUN
example
معنی(example):
حجم بحرانی گاز در آزمایشگاه اندازهگیری شد.
مثال:
The critical volume of the gas was measured in the lab.
معنی(example):
درک حجم بحرانی در ترمودینامیک مهم است.
مثال:
Understanding critical volume is important in thermodynamics.
معنی فارسی کلمه critical volume
:
حداقل حجمی که یک ماده باید داشته باشد تا به حالت بحرانی برسد.