معنی فارسی criticaster

B1

نقدکننده‌ای کم‌مایه یا بی‌محتوا که نظرات غیرسازنده می‌دهد.

A petty critic; someone who criticizes trifling matters.

noun
معنی(noun):

A petty or charlatan critic.

example
معنی(example):

کریتیکاستر به کسی گفته می‌شود که بدون تخصص نقد می‌کند.

مثال:

A criticaster is someone who critiques without expertise.

معنی(example):

او به نظرات کریتیکاستر در دنیای هنر توجه نکرد.

مثال:

He ignored the opinions of the criticaster in the art world.

معنی فارسی کلمه criticaster

: معنی criticaster به فارسی

نقدکننده‌ای کم‌مایه یا بی‌محتوا که نظرات غیرسازنده می‌دهد.