معنی فارسی cronied
B1به معنای دوستی یا همراهی با دیگران، به ویژه در شرایط خاص.
Past tense of cronie, meaning to be associated with friends or companions.
- VERB
example
معنی(example):
او در طول ملاقات با دوستان دوران کودکی خود در کنار آنها بود.
مثال:
He was cronied with his childhood friends during the reunion.
معنی(example):
آنها با هم دوست بودند تا درباره روزهای قدیم یادآوری کنند.
مثال:
They cronied together to reminisce about old times.
معنی فارسی کلمه cronied
:
به معنای دوستی یا همراهی با دیگران، به ویژه در شرایط خاص.