معنی فارسی cross tie
B1تیرک یا جسمی که در زیر ریلهای آهنی یا سازهها قرار دارد و آنها را محکمتر نگه میدارد.
A structural element that holds the rails or supports of a railroad or other structure in place.
- NOUN
example
معنی(example):
ریلها با یک تیرک متقاطع محکم بسته شده بودند.
مثال:
The railroad tracks were secured with a strong cross tie.
معنی(example):
ما باید تیرک متقاطع قدیمی را تعویض کنیم تا ثبات راهرو را تضمین کنیم.
مثال:
We need to replace the old cross tie to ensure the stability of the walkway.
معنی فارسی کلمه cross tie
:
تیرک یا جسمی که در زیر ریلهای آهنی یا سازهها قرار دارد و آنها را محکمتر نگه میدارد.