معنی فارسی cross-border

B2

عبارت مرزی به فعالیت‌هایی اشاره دارد که بین دو یا چند کشور انجام می‌شود و به تجارت یا تعاملات اقتصادی مربوط می‌شود.

Relating to activities or trade that occur between different countries.

adjective
معنی(adjective):

Taking place across a border.

adverb
معنی(adverb):

Across a border.

example
معنی(example):

این شرکت در بازارهای چندگانه مرزی فعالیت می‌کند.

مثال:

The company operates in multiple cross-border markets.

معنی(example):

تجارت مرزی می‌تواند همکاری‌های اقتصادی را تقویت کند.

مثال:

Cross-border trade can enhance economic cooperation.

معنی فارسی کلمه cross-border

: معنی cross-border به فارسی

عبارت مرزی به فعالیت‌هایی اشاره دارد که بین دو یا چند کشور انجام می‌شود و به تجارت یا تعاملات اقتصادی مربوط می‌شود.