معنی فارسی cross-bred

B1

حیواناتی که از والدین مختلف به وجود آمده‌اند و معمولاً برای بهبود ویژگی‌ها یا صفات خاص تربیت می‌شوند.

Resulting from the breeding of two different breeds.

verb
معنی(verb):

To breed separate strains of the same species in order to create new traits.

معنی(verb):

To breed members of similar albeit distinct species, for example, horse X donkey = mule

example
معنی(example):

این پیک زاده‌ی ترکیبی از صفات هر دو والد خود برخوردار است.

مثال:

The cross-bred puppy has traits from both its parents.

معنی(example):

کشاورزان معمولاً از حیوانات ترکیبی برای بهبود محصول استفاده می‌کنند.

مثال:

Farmers often use cross-bred animals for better yield.

معنی فارسی کلمه cross-bred

: معنی cross-bred به فارسی

حیواناتی که از والدین مختلف به وجود آمده‌اند و معمولاً برای بهبود ویژگی‌ها یا صفات خاص تربیت می‌شوند.