معنی فارسی crosstrain

B1

تمرین در رشته‌های مختلف برای تقویت تناسب اندام.

To train in multiple disciplines for better performance.

example
معنی(example):

تمرین متنوع برای بهبود تناسب اندام کلی مفید است.

مثال:

It's beneficial to crosstrain to enhance overall fitness.

معنی(example):

تمرین متنوع بین شنا و دو به بهبود استقامت کمک می‌کند.

مثال:

Crosstrain between swimming and running to improve endurance.

معنی فارسی کلمه crosstrain

: معنی crosstrain به فارسی

تمرین در رشته‌های مختلف برای تقویت تناسب اندام.