معنی فارسی crotals
B1کروتالها؛ زنگهای کوچک که بر روی دامها نصب میشود و میتواند جنبه زینتی داشته باشد.
Crotals; small bells attached to livestock that can be decorative as well as functional.
- NOUN
example
معنی(example):
کشاورز چندین کروتال برای گوسفندانش داشت.
مثال:
The farmer had several crotals for his sheep.
معنی(example):
کروتالها میتوانند هم زینتی و هم کاربردی باشند.
مثال:
Crotals can be quite decorative as well as functional.
معنی فارسی کلمه crotals
:
کروتالها؛ زنگهای کوچک که بر روی دامها نصب میشود و میتواند جنبه زینتی داشته باشد.