معنی فارسی crottles
B1کروتلها؛ نوعی ابزار خاصی که برای کنترل و هدایت دامها به کار میرود.
Crottles; specific tools used for managing and directing livestock.
- noun
noun
معنی(noun):
Various lichens gathered for dyeing.
example
معنی(example):
کشاورز از کروتلها برای سیگنال دادن به سگهای گله استفاده کرد.
مثال:
The farmer used crottles to signal the herding dogs.
معنی(example):
کروتلها اغلب در مناطق روستایی در زمان دامداری گوسفند پیدا میشوند.
مثال:
Crottles are often found in rural areas during sheep farming.
معنی فارسی کلمه crottles
:
کروتلها؛ نوعی ابزار خاصی که برای کنترل و هدایت دامها به کار میرود.