معنی فارسی crotchetiness

B2

ویژگی یا حالتی که به زودرنجی و تندی رفتار مرتبط است.

The quality of being irritable or easily annoyed.

example
معنی(example):

خودخواهی و زودرنجی او باعث می‌شد که دیگران نتوانند به او نزدیک شوند.

مثال:

His crotchetiness made it difficult for others to approach him.

معنی(example):

زودرنجی کارگردان بر روحیه تیم تأثیر گذاشت.

مثال:

The crotchetiness of the director impacted team morale.

معنی فارسی کلمه crotchetiness

: معنی crotchetiness به فارسی

ویژگی یا حالتی که به زودرنجی و تندی رفتار مرتبط است.