معنی فارسی crotchy
B1به معنای زود رنج و حساس، به ویژه زمانی که از بافت یا پارچهای صحبت میشود.
Characteristic of being irritable or sensitive; often refers to fabric that feels uncomfortable.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
او در روز سرد یک سویشرت زودرفتار پوشید.
مثال:
She wore a crotchy sweater on the chilly day.
معنی(example):
پارچه بر روی پوستش خیلی زودرفتار بود.
مثال:
The fabric felt too crotchy against her skin.
معنی فارسی کلمه crotchy
:
به معنای زود رنج و حساس، به ویژه زمانی که از بافت یا پارچهای صحبت میشود.