معنی فارسی croupiest

B1

به معنی بیشتر اثر کمرشکن، اشاره به شرایط حادتر در کمرشکن بودن.

Superlative form of croupy, indicating the highest degree of the condition.

example
معنی(example):

پزشک گفت این کودک کمرشکن‌ترین در بین سه نفر است.

مثال:

The doctor said this child is the croupiest of the three.

معنی(example):

او معمولاً در ماه‌های زمستان علائم کمرشکن‌ترین دارد.

مثال:

He often has the croupiest symptoms during winter months.

معنی فارسی کلمه croupiest

: معنی croupiest به فارسی

به معنی بیشتر اثر کمرشکن، اشاره به شرایط حادتر در کمرشکن بودن.