معنی فارسی crowdies
B1افرادی که بخشی از جمعیت هستند و به جو جشن یا رویداد اضافه میکنند.
People who are part of a crowd, bringing enthusiasm or energy to an event.
- NOUN
example
معنی(example):
جمعآوریان جشنواره را هیجانانگیزتر کردند.
مثال:
The crowdies made the festival more exciting.
معنی(example):
جمعآوریان به رژه انرژی دادند.
مثال:
The crowdies added energy to the parade.
معنی فارسی کلمه crowdies
:
افرادی که بخشی از جمعیت هستند و به جو جشن یا رویداد اضافه میکنند.