معنی فارسی crowdweed
B1نوعی جمعیت یا گروه که سبب ایجاد حس مشترک و طراوت خاصی میشود.
A term referring to collective energy or spirit that adds distinction to a gathering.
- OTHER
example
معنی(example):
علفهای جمعی جذابیت خاصی به گردهمآیی افزود.
مثال:
The crowdweed added a unique flair to the gathering.
معنی(example):
مردم از علفهای جمعی در میان جشن لذت بردند.
مثال:
People enjoyed the crowdweed amidst the celebration.
معنی فارسی کلمه crowdweed
:
نوعی جمعیت یا گروه که سبب ایجاد حس مشترک و طراوت خاصی میشود.