معنی فارسی crucifier
B1کسی که مصلوب میکند یا عمل مصلوب کردن را انجام میدهد.
One who crucifies or performs the act of crucifixion.
- NOUN
example
معنی(example):
در داستان، مصلوب کننده نقش حساسی را ایفا کرد.
مثال:
In the story, the crucifier played a pivotal role.
معنی(example):
عملکرد مصلوب کننده عواقب زیادی داشت.
مثال:
The crucifier's actions had great consequences.
معنی فارسی کلمه crucifier
:
کسی که مصلوب میکند یا عمل مصلوب کردن را انجام میدهد.