معنی فارسی crudwort
B1گیاهی بیارزش یا غیرقابل استفاده که معمولاً در شرایط نامناسب رشد میکند.
A worthless or unimportant plant, often found in poor conditions.
- NOUN
example
معنی(example):
او در یادداشتهایش به آن گیاه به عنوان یک گیاه بیارزش اشاره کرد.
مثال:
He referred to the plant as a crudwort in his notes.
معنی(example):
این گیاه بیارزش را میتوان در مناطقی با خاک ضعیف پیدا کرد.
مثال:
The crudwort can be found in areas with poor soil.
معنی فارسی کلمه crudwort
:
گیاهی بیارزش یا غیرقابل استفاده که معمولاً در شرایط نامناسب رشد میکند.