معنی فارسی cruiseway

B1

مسیر یا راهی که مخصوص سفرهای دریایی یا کروزها طراحی شده است.

A designated path or route for cruising, typically on water.

example
معنی(example):

راه کروز برای سفر راحت طراحی شده بود.

مثال:

The cruiseway was designed for smooth sailing.

معنی(example):

آنها یک مسیر کروز برای بهبود تجربه قایق‌رانی ساختند.

مثال:

They built a cruiseway to enhance the boating experience.

معنی فارسی کلمه cruiseway

: معنی cruiseway به فارسی

مسیر یا راهی که مخصوص سفرهای دریایی یا کروزها طراحی شده است.