معنی فارسی cruppered

B1

قاپ‌زنی شده، به معنای محدود یا تحت فشار قرار گرفتن.

To be restricted or hindered, typically used in a context involving physical restraint.

example
معنی(example):

اسب را قاپ‌زنی کردند تا زین در جای خود بماند.

مثال:

The horse was cruppered to keep the saddle in place.

معنی(example):

او متوجه شد که به وسیله اشتباهات خودش قاپ‌زنی شده است.

مثال:

He realized he was cruppered by his own mistakes.

معنی فارسی کلمه cruppered

: معنی cruppered به فارسی

قاپ‌زنی شده، به معنای محدود یا تحت فشار قرار گرفتن.