معنی فارسی crustose
C1 /ˈkɹʊs.toʊs/کروستوس: به نوعی از لیكنهای گفته میشود که به صورت لایهای نازک و چسبنده بر روی سطوح دیگر رشد میکنند.
Describing a type of lichen that forms a crust-like covering on surfaces.
- adjective
adjective
معنی(adjective):
Of a lichen, growing tightly appressed to the substrate.
example
معنی(example):
لیکنهای کروستوس یک لایه نازک بر روی سنگها تشکیل میدهند.
مثال:
Crustose lichens form a thin crust on rocks.
معنی(example):
بافت کروستوس رنگ ظاهری منحصر به فرد به آن میدهد.
مثال:
The crustose texture of the paint gives it a unique appearance.
معنی فارسی کلمه crustose
:
کروستوس: به نوعی از لیكنهای گفته میشود که به صورت لایهای نازک و چسبنده بر روی سطوح دیگر رشد میکنند.