معنی فارسی crystallogenic
B2کریستالوژنتیک، مرتبط با تشکیل و رشد بلورهای خاص.
Pertaining to the origin and formation of crystals.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
ویژگیهای کریستالوژنتیک مواد معدنی بر ظاهر آنها تأثیر میگذارد.
مثال:
The crystallogenic properties of minerals affect their appearance.
معنی(example):
محققان عواملی همچون کریستالوژنی را در مواد جدید بررسی میکنند.
مثال:
Researchers investigate crystallogenic factors in new materials.
معنی فارسی کلمه crystallogenic
:
کریستالوژنتیک، مرتبط با تشکیل و رشد بلورهای خاص.