معنی فارسی cubically

B1

به‌شیوه‌ای که مربوط به مکعب یا حجم مکعبی باشد.

In a manner relating to a cube; significantly changing in three-dimensional space.

example
معنی(example):

حجم به‌طور مکعبی افزایش می‌یابد وقتی که طول ضلع تغییر کند.

مثال:

The volume increases cubically as the length of the side changes.

معنی(example):

وقتی به‌طور مکعبی اندازه‌گیری شد، رشد قابل‌توجه بود.

مثال:

When measured cubically, the growth was substantial.

معنی فارسی کلمه cubically

: معنی cubically به فارسی

به‌شیوه‌ای که مربوط به مکعب یا حجم مکعبی باشد.